با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Oc

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation
(off-center) خارج از مرکز، غیرعادی، متفاوت
- OC design of the logo
- طراحی متفاوت لوگو (=نشان‌واره)
- the OC positioning of the basketball hoop
- موقعیت خارج از مرکز حلقه‌ی بسکتبال
abbreviation
(ارتش) (officer candidate) کاندیدای افسری
- She was the first female OC to graduate from the academy.
- او نخستین کاندیدای افسری زن بود که از آکادمی فارغ‌التحصیل شد.
- The OC's family was proud of his decision to serve his country.
- خانواده‌ی این کاندیدای افسری به تصمیم او برای خدمت به کشورش افتخار می‌کردند.
abbreviation
(on course) در مسیر موردنظر، طبق برنامه
- OC performance
- عملکرد طبق برنامه
- The captain confirmed that the ship was OC.
- کاپیتان تأیید کرد که کشتی در مسیر موردنظر است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت oc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oc

لغات نزدیک oc

پیشنهاد بهبود معانی