امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Offhand

ˌɑːfˈhænd ˌɒfˈhænd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more offhand
  • صفت عالی:

    most offhand

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
بی‌تأمل، بداهه، بدون مقدمه، بدون تهیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I can't give you its exact price offhand.
- همین‌طوری نمی‌توانم قیمت آن را به شما بگویم.
- He was rather offhand with me.
- او نسبت به من با بی‌اعتنایی رفتار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offhand

  1. adjective abrupt, careless
    Synonyms:
    aloof breezy brusque casual cavalier cool curt easygoing folksy glib informal laid-back mellow perfunctory unceremonious unconcerned uninterested
    Antonyms:
    calculated careful considered deliberate planned
  1. adjective ad-lib, extemporaneous
    Synonyms:
    extemporary extempore impromptu improvised informal off the cuff off the hip off the top of head spontaneous spur-of-the-moment throwaway unpremeditated unprepared unrehearsed unstudied without preparation
    Antonyms:
    planned practiced

ارجاع به لغت offhand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offhand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offhand

لغات نزدیک offhand

پیشنهاد بهبود معانی