امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Old-fashioned

oʊlˈfæʃn̩d əʊlˈfæʃn̩d
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more old-fashioned
  • صفت عالی:

    most old-fashioned

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
کهنه، غیرمتداول، ازمدافتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She was wearing an old-fashioned dress.
- او پیراهن ازمد‌افتاده‌ای پوشیده بود.
- the old-fashioned methods of teaching languages
- روش‌های کهنه‌ی آموزش زبان
- ten old-fashioned propeller planes
- ده هواپیمای قدیمی ملخ‌دار
adjective
کهنه پرست، محافظه کار
- His mother's family was old-fashioned and religious.
- خانواده‌ی مادرش محافظه‌کار و مذهبی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old-fashioned

  1. adjective antiquated
    Synonyms:
    ancient antiquated antique archaic behind the times behind the times bygone corny dated dead demoded disapproved dowdy démodé extinct grown old moldy musty neglected not current not modern not with it obsolescent obsolete odd of old of olden days of the old school of the old school old old-fangled old-hat old-time olden oldfangled out of it out of style out out-of-date out-of-style outdated outmoded outmoded obsolete outworn passé passé past primitive rococo superannuated unfashionable unstylish vintage
    Antonyms:
    contemporary current in vogue modern new

ارجاع به لغت old-fashioned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old-fashioned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old-fashioned

لغات نزدیک old-fashioned

پیشنهاد بهبود معانی