با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Omelet

ˈɑːmlət ˈɒmlɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    omelets

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی omelette است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
غذا و آشپزی املت
- I love making omelets.
- عاشق پختن املت هستم.
- My favorite type of omelet is made with spinach and feta cheese.
- نوع موردعلاقه‌ی املت من با اسفناج و پنیر فتا پخته می‌شود.
- The café serves a variety of omelettes.
- در این کافه انواع املت سرو می‌شود.
- The chef at the hotel made a mouth-watering omelet for me.
- سرآشپز هتل املت لذیذی را برای من درست کرد.
- He added diced tomatoes and bell peppers to his omelet.
- گوجه‌فرنگی و فلفل‌دلمه‌ای خردشده را به املتش اضافه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omelet

  1. noun Beaten eggs or an egg mixture cooked until just set; may be folded around e.g. ham or cheese or jelly
    Synonyms: omelette, fried-egg, scrambled-egg, soufflé, souffle

ارجاع به لغت omelet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omelet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omelet

لغات نزدیک omelet

پیشنهاد بهبود معانی