با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Omnibus

ˈɑːmnəbəs ˈɒmnɪbəs / / -bʌs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    omnibuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کتابی که شامل چند داستان است
- The omnibus contained all of the author's short stories.
- کتاب شامل همه‌ی داستان‌های کوتاه آن نویسنده بود.
adjective
چندمنظوره، چندکاره، چندگانه
- an omnibus bill
- صورت‌حساب چندمنظوره
noun countable
اتوبوس
- I took a seat on the omnibus.
- روی صندلی اتوبوس نشستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omnibus

  1. noun Anthology
    Synonyms: compilation, miscellany, treasury, anthology, including, selection, vehicle, whole
  2. noun Vehicle
    Synonyms: bus, motorcoach, tram, autobus, coach, streetcar, charabanc, double-decker, jitney, motorbus, passenger vehicle

ارجاع به لغت omnibus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omnibus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omnibus

لغات نزدیک omnibus

پیشنهاد بهبود معانی