امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    On And On

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    idiom
    مداوم، بی‌وقفه، ناایستا، یک‌سر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد on and on

    1. adverb continuously
      Synonyms:
      ad nauseam constantly continuously forever never-ending perpetually relentless relentlessly repeatedly steadily time after time time and time again unceasingly uninterruptedly unremitting unremittingly without a break without stopping

    ارجاع به لغت on and on

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «on and on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-and-on

    لغات نزدیک on and on

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return