امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

On Tap

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

collocation
1- (آبجو و غیره) در بشکه (و آماده‌ی بیرون کشیدن و خوردن)، بشکه(ای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
idiom
2- در دسترس، در اختیار، مهیا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد on tap

  1. adjective ready to be used
    Synonyms:
    accessible at hand at one's fingertips available convenient handy on deck ready ready to be drawn

ارجاع به لغت on tap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on tap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-tap

لغات نزدیک on tap

پیشنهاد بهبود معانی