Onside
ˌɑːn- / / ˌɒːn-
ˌɒnˈsaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
adverb
(بازی‌های ورزشی) در محل خود، بجا، قانونی (در‌برابر: offside)، خارج نشده ازخط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- زمانی که آن گل را به ثمر رساند قطعاً داخل خط بود.
- داور او را به داخل زمین فراخواند.
adverb
adjective
(فوتبال آمریکایی) زدن توپ با پا به مسافت کم
مترادف و متضاد onside
-
adjective Not offside; being within the prescribed area of playAntonyms:offside
ارجاع به لغت onside
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «onside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/onside
لغات نزدیک onside
- - onset
- - onshore
- - onside
- - onside kick
- - onslaught