امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Onstage

ˈɑːn ˌɒnˈsteɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
روی صحنه (ی تئاتر)، بر پهنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد onstage

  1. adverb On the stage
    Antonyms:
    offstage
  1. adjective Situated or taking place on the area of a stage visible to the audience
    Antonyms:
    offstage

ارجاع به لغت onstage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onstage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/onstage

لغات نزدیک onstage

پیشنهاد بهبود معانی