امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Opal

ˈoʊpl ˈəʊpl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
عقیق، اوپال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The opal ring was passed down through generations in her family.
- انگشتر عقیق در طول نسل‌ها در خانواده‌شان دست‌به‌دست شد.
- She wore a stunning opal pendant around her neck.
- یک آویز دلفریب عقیق به گردنش انداخته بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opal

  1. noun A jewel
    Synonyms: silica, semiprecious stone, opaline

ارجاع به لغت opal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opal

لغات نزدیک opal

پیشنهاد بهبود معانی