با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ophthalmic

ɑːfˈθælmɪk ɒfˈθælmɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پزشکی مربوط به چشم‌پزشکی، مربوط به بیماری‌های چشم
- The ophthalmic clinic offers comprehensive eye care services.
- کلینیک چشم‌پزشکی خدمات جامع مراقبت از چشم را ارائه می‌دهد.
- Ophthalmic surgeons use advanced techniques to perform delicate eye surgeries.
- جراحان بیماری‌های چشمی از تکنیک‌های پیشرفته برای انجام جراحی‌های ظریف چشم استفاده می‌کنند.
adjective
پزشکی چشمی، وابسته به چشم
- The ophthalmic lens corrected his vision and improved his eyesight.
- لنز چشمی دید او را اصلاح کرد و بینایی او را بهبود بخشید.
- The ophthalmic exam revealed that the patient needed a new prescription for glasses.
- معاینه‌ی چشم نشان داد که بیمار نیاز به نسخه‌ی جدیدی برای عینک دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ophthalmic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ophthalmic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ophthalmic

لغات نزدیک ophthalmic

پیشنهاد بهبود معانی