امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Opinionated

əˈpɪnjəneɪtɪd əˈpɪnjəneɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more opinionated
  • صفت عالی:

    most opinionated

معنی

adjective
خودرأی، مستبد، خود‌سر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opinionated

  1. adjective believing very strongly and conveying it
    Synonyms:
    adamant arbitrary assertive biased bigoted bossy bullheaded cocksure cocky conceited dictatorial doctrinaire dogmatic hard-line high-handed inflexible intransigent locked in obdurate obstinate one-sided oracular overbearing pigheaded positive pragmatic pragmatical prejudiced self-assertive set in stone set-on single-minded stubborn tilted uncompromising unyielding weighted
    Antonyms:
    compromising indifferent open-minded

ارجاع به لغت opinionated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opinionated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opinionated

لغات نزدیک opinionated

پیشنهاد بهبود معانی