امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Oppressive

əˈpresɪv əˈpresɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more oppressive
  • صفت عالی:

    most oppressive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ستم‌پیشه، خورد‌کننده، ناراحت‌کننده، غم‌افزا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- oppressive grief
- اندوه سخت
- oppressive heat
- گرمای طاقت‌فرسا
- an oppressive ruler
- حکمران ستمگر
- oppressive taxes
- مالیاتهای سنگین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oppressive

  1. adjective overwhelming, repressive
    Synonyms:
    backbreaking bleak brutal burdensome confining cruel demanding depressing depressive despotic dictatorial discouraging disheartening dismal dispiriting exacting exigent gloomy grievous grinding harsh headache heavy heavy-handed hefty inhuman ironhanded mean onerous overbearing rough going severe somber superincumbent taxing tough troublesome tyrannical unjust weighty
    Antonyms:
    calm gentle relieving
  1. adjective hot and humid
    Synonyms:
    airless close heavy muggy overpowering steam bath steamy sticky stifling stuffy suffocating sultry sweat box torrid
    Antonyms:
    cool mild temperate

ارجاع به لغت oppressive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oppressive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oppressive

لغات نزدیک oppressive

پیشنهاد بهبود معانی