با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Opt

ɑːpt ɒpt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    opted
  • شکل سوم:

    opted
  • سوم شخص مفرد:

    opts
  • وجه وصفی حال:

    opting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
برگزیدن، انتخاب کردن
- Fewer students are opting for math classes.
- شمار کمتری از دانشجویان کلاس‌های ریاضی را برمی‌گزینند.
- She opted to go to Europe.
- او رفتن به اروپا را ترجیح داد.
- He had the right to buy the house but he opted out.
- او حق خرید خانه را داشت؛ ولی از حق خود گذشت (از حق و غیره).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opt

  1. verb choose
    Synonyms: cull, decide, elect, exercise choice, go for, make a selection, mark, pick, prefer, select, single out, take

Phrasal verbs

  • opt out (of)

    ترجیح ندادن، از انجام کاری صرف‌نظر کردن

لغات هم‌خانواده opt

ارجاع به لغت opt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opt

لغات نزدیک opt

پیشنهاد بهبود معانی