امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Optic

ˈɑːptɪk ˈɒptɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
وابسته به بینایی، چشمی، بصری، شیشه عینک، چشم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- an optic nerve
- عصب بینایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد optic

  1. adjective Serving, resulting from, or relating to the sense of sight
    Synonyms: optical, ocular, visual, of the vision, ophthalmologic, opthalmic, optometrical
  2. noun The organ of sight
    Synonyms: eye, oculus

ارجاع به لغت optic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «optic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/optic

لغات نزدیک optic

پیشنهاد بهبود معانی