امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Optimal

ˈɑːptəməl ˈɒptəml
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more optimal
  • صفت عالی:

    most optimal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بهینه، بهینه‌ای، دلخواه‌ترین، دلپسندترین، مساعدترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- under optimal conditions
- تحت شرایط بهینه
- He keeps the engine tuned for optimal performance.
- او موتور را برای کارایی بهینه تنظیم نگه می‌دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد optimal

  1. adjective optimum
    Synonyms:
    24-carat A1 ace best capital choice choicest excellent flawless gilt-edge greatest highest ideal matchless maximum most advantageous most favorable peak peerless perfect select solid gold superlative top world class

ارجاع به لغت optimal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «optimal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/optimal

لغات نزدیک optimal

پیشنهاد بهبود معانی