با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Oral

ˈɔːrəl ˈɔːrəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    orals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
زبانی، شفاهی، دهانی، از راه دهان
- The oral exam will come after the written exam.
- امتحان شفاهی پس از امتحان کتبی خواهد بود.
- Stories passed on by oral tradition.
- داستان‌هایی که دهان‌به‌دهان گشته است (طبق سنت گفتاری انتقال یافته است).
- oral speech sounds
- آواهای دهانی
- oral eroticism
- شهوت دهانی
- Next week she will take her orals.
- هفته‌ی دیگر امتحانات شفاهی خود را خواهد داد.
- Orally administered drugs.
- داروهایی که از راه دهان داده می‌شود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oral

  1. adjective spoken
    Synonyms: articulate, ejaculatory, lingual, narrated, phonated, phonetic, phonic, recounted, related, said, sonant, sounded, told, unwritten, uttered, verbal, viva voce, vocal, voiced, word-of-mouth
    Antonyms: printed, written

Collocations

ارجاع به لغت oral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oral

لغات نزدیک oral

پیشنهاد بهبود معانی