امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outbound

ˈaʊtbaʊnd ˈaʊtbaʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
رهسپار دریا، عازم ناحیه دور دست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- inbound and outbound trains
- قطارهای ورودی و خروجی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outbound

  1. adjective That is going out or leaving
    Synonyms:
    outward outward-bound

ارجاع به لغت outbound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outbound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outbound

لغات نزدیک outbound

پیشنهاد بهبود معانی