امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outgo

ˈaʊtˌɡoʊ ˈaʊtˌɡoʊ ˈaʊtɡəʊ ˈaʊtɡəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
خروج، مخرج، هزینه، عزیمت، جلو زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outgo

  1. noun The process of making smaller
    Synonyms:
    costs losses outflow
  1. verb Be or do something to a greater degree
    Synonyms:
    surpass outstrip outmatch exceed outdo surmount outperform
  1. noun Money paid out; an amount spent
    Synonyms:
    spending expenditure outlay
    Antonyms:
    income

ارجاع به لغت outgo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outgo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outgo

لغات نزدیک outgo

پیشنهاد بهبود معانی