با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Outstretched

ˌaʊtˈstretʃt ˌaʊtˈstretʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گشوده‌شده، بازشده، کشیده‌شده، درازشده
- The bird soared through the sky with its outstretched wings.
- پرنده با بال‌های گشوده‌شده‌اش در آسمان اوج گرفت.
- The queen greeted her subjects with an outstretched hand.
- ملکه با دستی درازشده به رعایای خود سلام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت outstretched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outstretched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outstretched

لغات نزدیک outstretched

پیشنهاد بهبود معانی