امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Oval

ˈoʊvl ˈəʊvl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ovals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B2
تخم‌مرغی، بادامی، بیضی، تخم‌مرغی شکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an oval ball
- توپ بیضی
- an oval-faced child
- بچه‌ای با صورت بیضی شکل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oval

  1. adjective long and rounded in shape
    Synonyms:
    egg-shaped ellipsoidal elliptic elliptical oblong ooid ovaloid ovate oviform ovoid

ارجاع به لغت oval

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oval» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oval

لغات نزدیک oval

پیشنهاد بهبود معانی