امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overseas

ˌoʊvərˈsiːz ˌəʊvəˈsiːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
سفر برون مرز، خارجه، خارج از کشور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- British possessions overseas
- متصرفات انگلیس در خارج از کشور
- Tourists coming from overseas.
- توریست‌هایی که از خارج می‌آیند.
adjective
سفر خارجی، برون‌مرزی، بیگانه
- overseas trade
- بازرگانی خارجی
- overseas markets
- بازارهای برون مرزی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overseas

  1. adjective across an ocean
    Synonyms: abroad, across, away, foreign, in foreign land, transatlantic, transoceanic, transpacific
    Antonyms: at home

ارجاع به لغت overseas

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overseas» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overseas

لغات نزدیک overseas

پیشنهاد بهبود معانی