با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Oviform

ˈoʊvəˌfɔːrm ˈəʊvɪfɔːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تخم‌مرغی، خاگدیس، بیضی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oviform

  1. adjective Resembling an egg in shape
    Synonyms: oval, ovate, ovoid, egg-shaped, elliptic, elliptical, ovoidal, oval-shaped, prolate

ارجاع به لغت oviform

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oviform» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oviform

لغات نزدیک oviform

پیشنهاد بهبود معانی