با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Owl

aʊl aʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    owls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
جانورشناسی جغد، بوف
- The owl perched on the branch of the old oak tree.
- جغد روی شاخه‌ی درخت بلوط کهنسال نشست.
- The majestic owl sat perched atop the branch.
- جغد باشکوه بالای شاخه نشسته بود.
- the blind owl
- بوف کور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد owl

  1. noun Nocturnal bird of prey with hawk-like beak and claws and large head with front-facing eyes
    Synonyms: owlet, bird-of-prey, night-bird, nocturnal bird, owl pigeon, satinette, bird-of-minerva, turbit, bubo, strix, bird-of-night, hooter

ارجاع به لغت owl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «owl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/owl

لغات نزدیک owl

پیشنهاد بهبود معانی