با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pairing

ˈperɪŋ ˈperɪŋ ˈpeərɪŋ ˈpeərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pairings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
جفت‌شدگی، جفت‌سازی، ترکیب، مخلوط
- I love the unique pairing of sweet and savory flavors in this dessert recipe.
- من عاشق ترکیب بی‌نظیر طعم‌های شیرین و غیرشیرین در این دستور دسر هستم.
- Their pairing on the dance floor was a sight to behold.
- جفت‌سازی آن‌ها در محوطه‌ی رقص جلوه‌ای دیدنی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pairing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pairing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pairing

لغات نزدیک pairing

پیشنهاد بهبود معانی