امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Palter

ˈpɔːrltər ˈpɔːltə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
دو پهلو سخن گفتن، زبان‌بازی کردن، سهل انگاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد palter

  1. verb To stray from truthfulness or sincerity
    Synonyms: equivocate, prevaricate, babble, bargain, deceive, beat-around-the-bush, falsify, fib, haggle, shuffle, lie, tergiversate, quibble
  2. verb To argue about the terms, as of a sale
    Synonyms: bargain, dicker, haggle, higgle, huckster, negotiate

ارجاع به لغت palter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/palter

لغات نزدیک palter

پیشنهاد بهبود معانی