با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Par

pɑːr pɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    parred
  • شکل سوم:

    parred
  • سوم شخص مفرد:

    pars
  • وجه وصفی حال:

    parring
  • شکل جمع:

    pars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
برابری، تساوی، تعادل، بهای رسمی سهم، برابر کردن
- He bought the stocks at par and sold them above par.
- او سهام را به ارزش اسمی آن خرید و بالاتر از ارزش اسمی فروخت.
- Hafez and his contemporaries were by no means up on a par.
- حافظ و شاعران معاصر او اصلاً هم‌تراز نبودند.
- poetry that is above par
- شعری که از حد معمول بهتر است
- I am not feeling up to par today.
- امروز حالم مثل همیشه نیست.
- As far as skill goes, these two players are on a par with each other.
- از نظر مهارت این دو بازیکن با هم برابرند.
- He didn't play up to par.
- او به‌خوبی همیشه‌اش بازی نکرد.
- Her latest poem is not up to par.
- آخرین شعر او به خوبی اشعار دیگر او نیست.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد par

  1. noun average, equilibrium
    Synonyms: adequation, balance, coequality, criterion, equal footing, equality, equatability, equivalence, equivalency, level, mean, median, model, norm, parity, sameness, standard, usual
    Antonyms: extreme

Idioms

  • at par

    به بهای اسمی، به همان قیمتی که روی سهم یا ورقه‌ی بهادار ذکر شده

  • below (or under) par

    دارای کسالت، ناخوش، کسل، کمتر از حد معمول

  • up to par

    طبق معمول، مانند همیشه

ارجاع به لغت par

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «par» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/par

لغات نزدیک par

پیشنهاد بهبود معانی