امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Patsy

ˈpætsi ˈpætsi ˈpætsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patsies

معنی

noun
فریب‌خورده، شخص گول‌خورده، نازک نارنجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patsy

  1. noun fall guy
    Synonyms:
    boob chump doormat dupe easy mark fool goat gull pigeon pushover sap scapegoat schmuck sitting duck stooge sucker victim weakling

ارجاع به لغت patsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patsy

لغات نزدیک patsy

پیشنهاد بهبود معانی