امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pay For

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
هزینه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb
تقاص پس دادن، تاوان دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pay for

  1. phrasal verb Exchange for (especially money for goods or services)
  1. phrasal verb Be punished or held accountable for

ارجاع به لغت pay for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pay for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pay-for

لغات نزدیک pay for

پیشنهاد بهبود معانی