امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Paycheck

ˈpeɪˌtʃek ˈpeɪˌtʃek
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    paychecks

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: pay packet

شکل نوشتاری دیگر این لغت: pay check

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی حقوق، دستمزد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I use my paycheck to cover my rent and utilities.
- من از حقوقم برای تامین هزینه‌ی اجاره و خدمات آب و برق استفاده می‌کنم.
noun countable
انگلیسی آمریکایی چک حقوقی، چک حقوق ماهیانه، چک یا حواله‌ی دستمزد، فیش حقوقی
- My paycheck arrived earlier than expected this month.
- چک حقوقی من در این ماه زودتر از حد انتظار رسید.
- Receiving a paycheck gives me a sense of accomplishment.
- دریافت فیش حقوقی به من احساس موفقیت می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paycheck

  1. noun A check issued in payment of wages or salary
    Synonyms:
    payroll check

ارجاع به لغت paycheck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paycheck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paycheck

لغات نزدیک paycheck

پیشنهاد بهبود معانی