امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pecuniary

    pɪˈkjuːnier pɪˈkjuːniəri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    پولی، نقدی، مالی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - pecuniary problems
    - مسائل پولی
    - a pecuniary offense
    - تخلفی که جریمه‌ی پولی دارد
    - The businessman faced pecuniary losses due to the economic downturn.
    - تاجر در اثر رکود اقتصادی با زیان‌های مالی مواجه شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pecuniary

    1. adjective financial
      Synonyms: banking, budgeting, business, economic, fiscal, monetary

    ارجاع به لغت pecuniary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pecuniary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pecuniary

    لغات نزدیک pecuniary

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند