امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pellet

ˈpelɪt ˈpelɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pellets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
حب، گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ، به‌شکل گلوله درآوردن، به‌شکل سرگنجشکی درآوردن گلوله (یا شبیه آن) به کسی پرت کردن، حب ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Each cartridge contains several pellets.
- هر فشنگ حاوی چندین ساچمه است.
- a pellet gun
- تفنگ ساچمه پران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pellet

  1. noun A solid missile discharged from a firearm
    Synonyms: bullet, pill, rock, pebble, shot, stone, globule, ball, bead, bolus, grain, mass, orblet, spherule, wad

ارجاع به لغت pellet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pellet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pellet

لغات نزدیک pellet

پیشنهاد بهبود معانی