با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Penciling

ˈpɛnsəlɪŋ ˈpɛns(ə)lɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کار، محصول، عمل (با استفاده از مداد یا قلم‌مو)، مدادکاری
- The penciling on the artist's canvas was delicate and precise.
- کار با مداد روی بوم هنرمند ظریف و دقیق بود.
- The art teacher praised his students' penciling skills during class.
- معلم هنر از مهارت‌های مدادکاری دانش‌آموزانش در کلاس تعریف کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت penciling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penciling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/penciling

لغات نزدیک penciling

پیشنهاد بهبود معانی