امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Peninsula

pəˈnɪnsələ pəˈnɪnsjələ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    peninsulas

معنی

noun countable
(جغرافیا) شبه‌جزیره، پیش‌رفتگی خاک در آب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peninsula

  1. noun
    Synonyms: cape, headland, point, chersonese, neck, promontory, foreland, spit

ارجاع به لغت peninsula

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peninsula» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peninsula

لغات نزدیک peninsula

پیشنهاد بهبود معانی