با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pent-up

ˌpent ˈʌp ˌpent ˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(احساسات و غیره) فروخورده، سرکوفته، سرکوب‌شده
- pent-up anger
- خشم فروخورده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pent-up

  1. adjective held within
    Synonyms: bottled-up, bridled, checked, constrained, curbed, held-back, held in check, inhibited, repressed, restrained, restricted, smothered, stifled, suppressed
    Antonyms: public, released

ارجاع به لغت pent-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pent-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pent-up

لغات نزدیک pent-up

پیشنهاد بهبود معانی