با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Perambulator

pəˈræmbjəleɪt̬ər pəˈræmbjəleɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    perambulators

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی قدیمی کالسکه (بچه)
- The perambulator's canopy shielded the infant from the sun.
- سایبان کالسکه نوزاد را در برابر آفتاب محافظت می‌کرد.
- She pushed the perambulator along the sidewalk.
- کالسکه را در امتداد پیاده رو هل داد.
- The baby fell fast asleep in the perambulator.
- نوزاد در کالسکه به‌سرعت به خواب رفت.
noun countable formal
رهرو، رهنورد
- The perambulator explored the bustling city streets.
- رهرو خیابان‌های شلوغ شهر را گشت.
- The perambulator strolled through the park, enjoying the fresh air.
- رهنورد در پارک قدم زد و از هوای تازه لذت برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perambulator

  1. noun A small vehicle with four wheels in which a baby or child is pushed around
    Synonyms: pram, baby-buggy, baby-carriage, carriage, stroller, go-cart, pushchair, pusher

ارجاع به لغت perambulator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perambulator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perambulator

لغات نزدیک perambulator

پیشنهاد بهبود معانی