امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Percussive

pərˈkʌsɪv pəˈkʌsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
زدنی، تصادمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد percussive

  1. adjective
    Synonyms:
    concussive

ارجاع به لغت percussive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «percussive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/percussive

لغات نزدیک percussive

پیشنهاد بهبود معانی