امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Periodontal

ˌperioʊˈdɑːnt̬l ˌperiəʊˈdɒntl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(کالبدشناسی، دندانسازی) واقع در اطراف دندان یا دندان‌ها، ضریع دندانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- periodontal infection
- گندنش (یا عفونت) لثه‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد periodontal

  1. adjective Of or relating to or involving or practicing periodontics
    Synonyms:
    periodontic

ارجاع به لغت periodontal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «periodontal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/periodontal

لغات نزدیک periodontal

پیشنهاد بهبود معانی