امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Permeate

ˈpɜrːmieɪt ˈpɜːmieɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    permeated
  • شکل سوم:

    permeated
  • سوم‌شخص مفرد:

    permeates
  • وجه وصفی حال:

    permeating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
نفوذ کردن، سرایت کردن، نشت کردن، پخش شدن، رسوخ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Ink permeates blotting paper.
- جوهر در کاغذ خشک‌کن پخش می‌شود.
- a society permeated with idealism
- جامعه‌ای سرشار از آرمانگرایی
- Corruption has permeated every part of that ministry.
- فساد به کلیه‌ی بخش‌های آن وزارتخانه رسوخ کرده است.
- Water permeates sand.
- آب از شن می‌گذرد.
- The air is permeated by the scent of tobacco.
- بوی توتون در هوا پخش شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permeate

  1. verb filter, spread throughout
    Synonyms:
    charge diffuse drench fill go through imbue impregnate infiltrate infuse ingrain interfuse invade pass through penetrate percolate pervade pierce saturate seep soak stab stalk steep suffuse transfuse

ارجاع به لغت permeate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permeate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permeate

لغات نزدیک permeate

پیشنهاد بهبود معانی