امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Persuasion

pərˈsweɪʒn pəˈsweɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    persuasions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تشویق، تحریک، اجبار، متقاعد‌سازی، نظریه یا عقیده از روی اطمینان، اطمینان، عقیده دینی، نوع، قسم، ترغیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- if none of these persuasions move you
- اگر هیچ یک از این تشویقی‌ها شما را تحت‌تأثیر قرار ندهد.
- There is an inherent persuasion in some people's voices.
- صدای برخی انسان‌ها قانع‌کنندگی ذاتی دارد.
- They hold the persuasion that they'll never be defeated.
- آنان بر این باورند که هرگز شکست نخواهند خورد.
- people of different religious and political persuasions
- مردی با اعتقادات مذهبی و سیاسی مختلف
- several Protestant persuasions
- چندین فرقه‌ی پروتستان
- composers of all different persuasions
- آهنگ‌سازان مکاتب کاملاً مختلف
- persons of the male persuasion
- افراد جنس نر
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persuasion

  1. noun influencing to do, believe
    Synonyms:
    alignment alluring arm-twist blandishment brainwashing cajolery cogency con conversion enticement exhortation force goose hard sell hook inducement inveiglement persuasiveness potency power promote pull seduction sell snow job soft soap squeeze sweet talk wheedling winning over working over
    Antonyms:
    discouragement dissuasion hindrance prevention
  1. noun belief, religion
    Synonyms:
    bias camp certitude church communion connection conviction credo creed cult denomination eye faction faith feeling mind opinion partiality party predilection prejudice school school of thought sect sentiment side tenet view
    Antonyms:
    atheism disbelief

لغات هم‌خانواده persuasion

ارجاع به لغت persuasion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persuasion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persuasion

لغات نزدیک persuasion

پیشنهاد بهبود معانی