امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pester

ˈpestər ˈpestə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
اذیت کردن، به‌ستوه آوردن، بی‌حوصله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- His younger brother pestered him with repeated questions.
- برادر کوچک‌ترش با پرسش‌های مکرر او را به ستوه آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pester

  1. verb bother, harass
    Synonyms:
    annoy badger be at bedevil beleaguer bug disturb dog drive crazy drive up the wall fret get at get in one’s hair get on one’s nerves get to harry hassle hector hound importune insist irk mess with nag nudge pick at plague provoke remind ride tantalize tease torment work on worry
    Antonyms:
    delight make happy please

ارجاع به لغت pester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pester

لغات نزدیک pester

پیشنهاد بهبود معانی