امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Petrify

ˈpetrəˌfaɪ ˈpetrɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    petrified
  • شکل سوم:

    petrified
  • سوم‌شخص مفرد:

    petrifies
  • وجه وصفی حال:

    petrifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
سنگ کردن یا شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a petrified forest
- جنگل سنگ‌شده
- Slogans can petrify a man's thinking.
- شعارها می‌توانند تفکر انسان را از کارافتاده و عقب‌مانده کنند.
- When the supposedly dead woman walked in, everyone was petrified.
- وقتی آن زنی که در ظاهر مرده بود، وارد اتاق شد همه خشکشان زد.
- The news petrified the audience.
- آن خبر حاضران را مثل سنگ بی‌حرکت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد petrify

  1. verb make hard
    Synonyms:
    calcify clarify fossilize harden lapidify mineralize set solidify turn to stone
    Antonyms:
    melt soften
  1. verb frighten
    Synonyms:
    alarm amaze appall astonish astound benumb chill confound daze dismay dumbfound horrify immobilize numb paralyze put chill on scare scare silly scare stiff spook startle stun stupefy terrify transfix
    Antonyms:
    calm comfort please soothe

ارجاع به لغت petrify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «petrify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/petrify

لغات نزدیک petrify

پیشنهاد بهبود معانی