با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Phalanx

ˈfeɪlæŋks ˈfælæŋks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    phalanges

معنی و نمونه‌جمله

noun
بند انگشت، دسته به‌هم فشرده پیاده‌نظام سنگین اسلحه
- The police formed a phalanx in front of the prison door.
- مأموران پلیس یک صف به‌هم‌فشرده در جلو در زندان تشکیل دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت phalanx

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phalanx» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phalanx

لغات نزدیک phalanx

پیشنهاد بهبود معانی