با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Phaseout

American: ˈfeɪˌzɑːwt British: ˈfeɪˌzɑːwt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

به‌تدریج متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فرآوری به‌طور مرحله‌ای
- the phaseout of the company's operations in Kerman
- خاتمه‌ی زمان‌بندی‌شده‌ی فعالیت‌های شرکت در کرمان
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت phaseout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phaseout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phaseout

لغات نزدیک phaseout

پیشنهاد بهبود معانی