امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Philosophy

fɪˈlɑːsəfi fəˈlɒsəfi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    philosophies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
فلسفه، حکمت، دیدگاه، نظر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The whole philosophy of this bill is to ignore realities.
- منظور اصلی این لایحه نادیده‌انگاری واقعیات است.
- Her death changed my philosophy about everything.
- مرگ او دید مرا درباره‌ی همه‌چیز دگرگون کرد.
- philosophy of education
- فلسفه‌ی آموزش‌و‌پرورش
- the philosophy of economics
- فلسفه‌ی اقتصاد
- the philosophy of medieval universities
- اسلوب عملکرد دانشگاه‌های قرون وسطی
- two conflicting political philosophies
- دو نگرش سیاسی متضاد
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun uncountable
وارستگی، بردباری، تجرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد philosophy

  1. noun principles, knowledge
    Synonyms:
    aesthetics attitude axiom beliefs conception convictions doctrine idea ideology logic metaphysics ontology outlook rationalism reason reasoning system tenet theory thinking thought truth values view viewpoint wisdom

لغات هم‌خانواده philosophy

ارجاع به لغت philosophy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «philosophy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philosophy

لغات نزدیک philosophy

پیشنهاد بهبود معانی