امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Phone

foʊn fəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    phoned
  • شکل سوم:

    phoned
  • سوم‌شخص مفرد:

    phones
  • وجه وصفی حال:

    phoning
  • شکل جمع:

    phones

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1
تلفن، گوشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Can you please answer the phone?
- می‌شه لطفاً به تلفن جواب بدی؟
- The phone rang in the middle of the night, waking me up.
- نیمه‌های شب گوشی زنگ خورد و من رو بیدار کرد.
noun countable
زبان‌شناسی (آواشناسی) آوا
- The word "cat" consists of three phones: /k/, /æ/, and /t/.
- لغت cat از سه آوا تشکیل شده است: /k/، /æ/، و /t/.
- Understanding the phones in a language helps improve pronunciation skills.
- درک آواها در یک زبان به بهبود مهارت‌های تلفظ کمک می‌کند.
verb - intransitive A1
تلفن کردن، تلفن زدن، زنگ زدن
- It's impolite to phone during a meeting.
- بی‌ادبی است که در طول جلسه تلفن کنید.
- She forgot to phone before leaving the house.
- یادش رفته بود قبل از خروج از خانه زنگ بزند.
verb - transitive A1
تلفن کردن به، تلفن زدن به، زنگ زدن به (کسی)
- I need to phone my boss about the project.
- باید درمورد پروژه به رئیسم تلفن کنم.
- He phoned his friend to invite him over for dinner.
- به دوستش زنگ زد تا اون رو برای شام دعوت کنه.
suffix
(اسم‌ساز و صفت‌ساز) -زبان (اشاره به شخصی که به یک زبان خاص سخن می‌گوید یا مربوط به جمعیت گویشوران آن زبان)
- The anglophone enjoyed reading English literature.
- انگلیسی‌زبان از خواندن ادبیات انگلیسی لذت می‌برد.
- The Francophone countries collaborate on various economic and political endeavors.
- کشورهای فرانسوی‌زبان در زمینه‌های مختلف اقتصادی و سیاسی همکاری می‌کنند.
suffix
موسیقی (اسم‌ساز) -فون (پیش از اسامی آلت‌های موسیقی)
- The sousaphone is a brass instrument.
- سوسافون نوعی ساز برنجی است.
- The xylophone is a musical instrument made of wooden bars.
- زیلوفون نوعی آلت موسیقی است که از قطعه‌های چوبی ساخته می‌شود.
noun
تلفن (همراه)
- My phone needs to be charged.
- تلفنم باید شارژ بشه.
- I lost my phone and I can't find it.
- تلفنم رو گم کردم و پیداش نمی‌کنم.
noun
هدفون
- Can you hear me well through these Bluetooth phones?
- آیا از طریق این هدفون‌های بلوتوثی صدای من را به‌خوبی می‌شنوید؟
- The sound quality on these phones is surprisingly good for the price.
- کیفیت صدای این هدفون نسبت به قیمتش به‌طرز شگفت‌انگیزی خوب است.
prefix
(اسم‌ساز) -فون (پیش از اسامی دستگاه‌های انتقال صدا)
- She adjusted the microphone.
- میکروفون را تنظیم کرد.
- The radiophone was the only means of communication in the remote village.
- رادیوفون (تلفن رادیویی) تنها وسیله‌ی ارتباطی در آن روستای دوردست بود.
suffix
(اسم‌ساز) -فون (صدای گفتار)
- Can you tell a homophone for the word "pear"?
- آیا می‌توانید برای لغت pear هموفون (هم‌آوا) بگویید؟
- A homophone is a word that sounds the same as another but has a different meaning.
- هموفون لغتی است که تلفظ آن با لغت دیگر یکسان است اما معنای متفاوتی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phone

  1. verb To communicate with (someone) by telephone
    Synonyms:
    call telephone ring buzz dial call-up
  1. noun Electro-acoustic transducer for converting electric signals into sounds; it is held over or inserted into the ear
    Synonyms:
    telephone receiver earphone radiophone earpiece headphone telephone set
  1. noun (phonetics) an individual sound unit of speech without concern as to whether or not it is a phoneme of some language
    Synonyms:
    speech sound sound

Collocations

سوال‌های رایج phone

معنی phone به فارسی چی میشه؟

کلمه "phone" در زبان انگلیسی به معنای "تلفن" است و از واژه یونانی "phonē" به معنای "صدا" گرفته شده است. این واژه به طور کلی به دستگاهی اشاره دارد که برای برقراری ارتباط صوتی از راه دور استفاده می‌شود. در زیر به بررسی معانی، انواع، کاربردها و نکات جالب درباره تلفن می‌پردازیم.

معانی و کاربردها

تلفن به معنای وسیله‌ای است که امکان برقراری تماس صوتی را فراهم می‌کند. این وسیله شامل تلفن‌های ثابت و همراه می‌شود. تلفن‌های ثابت معمولاً به یک خط تلفن متصل هستند و در مکان‌های خاصی مانند خانه‌ها و دفاتر کار استفاده می‌شوند. از سوی دیگر، تلفن‌های همراه یا موبایل‌ها به کاربران این امکان را می‌دهند که در هر مکانی که باشند با دیگران ارتباط برقرار کنند.

تاریخچه تلفن

تلفن در سال ۱۸۷۶ توسط الکساندر گراهام بل اختراع شد. این اختراع به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نوآوری‌ها در تاریخ ارتباطات شناخته می‌شود. بل اولین بار قادر بود صدای انسان را از طریق سیم انتقال دهد و این اختراع تحولی در نحوه ارتباط مردم با یکدیگر ایجاد کرد.

انواع تلفن

تلفن‌ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

- تلفن‌های ثابت: این نوع تلفن‌ها به خط تلفن ثابت متصل هستند و معمولاً در منزل یا محل کار استفاده می‌شوند.

- تلفن‌های همراه (موبایل): این نوع تلفن‌ها به شبکه‌های بی‌سیم متصل هستند و به کاربران این امکان را می‌دهند که در هر زمان و مکانی با دیگران تماس بگیرند.

نکات جالب

- تلفن‌های هوشمند: با پیشرفت فناوری، تلفن‌های همراه به دستگاه‌های هوشمند تبدیل شده‌اند که علاوه بر تماس، امکانات دیگری مانند ارسال پیام، دسترسی به اینترنت، عکاسی و بازی‌های مختلف را نیز فراهم می‌کنند.

- تلفن‌های تصویری: این نوع تلفن‌ها به کاربران این امکان را می‌دهند که علاوه بر صدا، تصویر همدیگر را به صورت زنده مشاهده کنند. این فناوری به ویژه در دوران پاندمی COVID-19 محبوبیت بیشتری پیدا کرد.

- تلفن‌های بلاک‌چینی: با ظهور فناوری بلاک‌چین، برخی از شرکت‌ها شروع به تولید تلفن‌های همراهی کردند که از این فناوری برای افزایش امنیت و حریم خصوصی کاربران استفاده می‌کنند.

تأثیرات اجتماعی

تلفن به عنوان یک ابزار ارتباطی، تأثیر عمیقی بر روابط اجتماعی و شیوه‌های ارتباطی انسان‌ها داشته است. با گسترش استفاده از تلفن، مردم به راحتی می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، اطلاعات را به سرعت به اشتراک بگذارند و از راه دور با یکدیگر در تماس باشند.

چالش‌ها

با وجود مزایای بسیار، استفاده بیش از حد از تلفن می‌تواند منجر به مشکلاتی مانند اعتیاد به فناوری، کاهش تعاملات رو در رو و مشکلات سلامتی ناشی از استفاده طولانی‌مدت از صفحه‌نمایش شود.

ارجاع به لغت phone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phone

لغات نزدیک phone

پیشنهاد بهبود معانی