امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pickled

ˈpɪkld ˈpɪkld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    pickles
  • وجه وصفی حال:

    pickling

معنی‌ها

adjective
(عامیانه) مست، پاتیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
adjective
ترشی (انداخته)
adjective
شور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pickled

  1. adjective Stupefied, excited, or muddled with alcoholic liquor
    Synonyms:
    besotted crapulent crapulous drunk drunken inebriate inebriated intoxicated sodden tipsy cockeyed stewed blind bombed boozed boozy crocked high lit loaded looped pixilated plastered potted sloshed smashed soused stinking stinko stoned tight zonked
  1. verb
    Synonyms:
    troubled canned plighted cured messed jammed bound kept

ارجاع به لغت pickled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pickled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pickled

لغات نزدیک pickled

پیشنهاد بهبود معانی