امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pier

pɪr pɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    piers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اسکله، لنگرگاه، موج‌شکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Fishermen gathered at the pier, hoping for a good catch.
- ماهیگیران به امید صید خوب در اسکله جمع شدند.
- The old pier stretched out into the calm ocean waters.
- اسکله‌ی قدیمی تا میان آب‌های آرام اقیانوس کشیده شده بود.
noun countable
معماری پایه‌، ستون
- The ancient fortress stood firm, supported by massive stone piers.
- قلعه‌ی باستانی استوار ایستاده بود و به پایه‌های سنگی عظیم متکی بود.
- The architect sketched out plans for the grand cathedral, emphasizing the need for sturdy piers to uphold its towering walls.
- معمار طرح‌هایی را برای کلیسای جامع مجلل ترسیم کرد و بر نیاز به پایه‌های محکم برای حفظ دیوارهای سربه‌فلک‌کشیده‌ی آن تأکید کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pier

  1. noun support; place for boats
    Synonyms:
    berth buttress column dam dock jetty landing levee mole pierage pilaster pile piling pillar post promenade quay slip upright wharf

ارجاع به لغت pier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pier

لغات نزدیک pier

پیشنهاد بهبود معانی