امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pillage

ˈpɪlɪdʒ ˈpɪlɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pillaged
  • شکل سوم:

    pillaged
  • سوم‌شخص مفرد:

    pillages
  • وجه وصفی حال:

    pillaging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
غارت، تاراج، یغما، غارت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the pillage and massacre of the town's inhabitants
- غارت و قتل عام سکنه‌ی شهر
- They were committing highway robbery and hiding their pillage in a cave.
- آنان راهزنی می‌کردند و اموال چپاول‌شده را در غار پنهان می‌کردند.
- Pirates pillaged the town.
- دزدان دریایی شهر را غارت کردند.
- governments that pillage their own people
- دولت‌هایی که ملت خود را می‌چاپند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pillage

  1. verb plunder, destroy
    Synonyms:
    appropriate arrogate confiscate depredate desecrate desolate despoil devastate devour gut invade lay waste lift loot maraud nab pilfer pinch purloin raid ransack ravage rifle rob ruin sack spoil spoliate steal strip thieve trespass waste
    Antonyms:
    protect safeguard

ارجاع به لغت pillage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pillage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pillage

لغات نزدیک pillage

پیشنهاد بهبود معانی