گذشتهی ساده:
pinchedشکل سوم:
pinchedسومشخص مفرد:
pinchesوجه وصفی حال:
pinchingشکل جمع:
pinchesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در هنگام نیاز شدید، در مواقع اضطراری، در هنگام درماندگی، در تنگنا
(بیشازحد) صرفهجویی کردن
با احتیاط، با دیرباوری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pinch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pinch